English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1444 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
painted lady U پروانه قرمز که خالهای سیاه و سفید دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
storm warning U پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
english shepherd U سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
Loo sanpra U [منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
Turkaman rugs U فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
achromatic U سیاه و سفید
black and white U سیاه و سفید
BPP U یک بیت برای سیاه یا سفید
dorper U گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
to not lift a finger <idiom> U دست به سیاه و سفید نزدن [اصطلاح]
monochrome U در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
licensed victualler U مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
woodruff U حشره مصنوعی دارای بالهای سیاه و سفید
checkered flag U پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
paper white monitor U صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
reverses U حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse U حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reversed U حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reversing U حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
diver's flag U پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
division boards U قسمت مسیر گوی بولینگ که تختههای سفید و سیاه بهم وصل می شوند
achromatic colour U رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
resolving power U اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
hereford U نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
monochrome U صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
contrasted U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
positive U که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
a chromatic U [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
apartheid U نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
contrasted U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrast U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasts U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
watermark U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
carminic acid U اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
butterfly saddle rug U قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
mottle U با خالهای رنگارنگ نشان گذاردن
lenticule U خالهای ریز متن عکس
ocellated U دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
ocellate U دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
quincun cial U مرتب بشکل خالهای برگ پنج درگنجفه
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
infrared line scan U ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
basalt U نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette U نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes U نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin U رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
infrared imagery U عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
crape U نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
leukon U عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
sable U رنگ سیاه لباس سیاه
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
smutted whcat U گندم سیاه یا زنگ سیاه
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
bold face U طرح سیاه حرف سیاه
sables U رنگ سیاه لباس سیاه
ethiops U سیاب سیاه جیوه سیاه
quin cunx U پنج چیزکه ترتیب انهامانندترتیب خالهای برگ پنج درگنجفه باشد
scabbiest U جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabby U جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabbier U جرب دار دارای خالهای جرب مانند
white with blue stripes U سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina U پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
infrared ray U اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
leukocyte U گویچه سفید خون گلبول سفید خون
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
black body radiation U تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
passed U پروانه
licences U پروانه
passes U پروانه
purple emperor U پروانه
fans U پروانه
fanning U پروانه
licensing U پروانه
license U پروانه
indult U پروانه
micros U پروانه
licence U پروانه
pass U پروانه
micro U پروانه
fanned U پروانه
butterfly پروانه
moths U پروانه
licensure U پروانه
moth U پروانه
licenses U پروانه
propeller U پروانه
fan U پروانه
butterflies U پروانه
permitting U پروانه پته
permitting U پروانه جواز
permits U پروانه پته
permits U پروانه جواز
papilionidae U تبره پروانه
permit U پروانه پته
permit U پروانه جواز
licensees U دارنده پروانه
licensees U پروانه دار
breaststroke U شنای پروانه
propeller U پروانه کشتی
lutestring U نوعی پروانه
export licence U پروانه صدور
residence permit U پروانه اقامت
exhaust fan U پروانه خروجی
f.for practising medicine U پروانه پزشکی
fan blade U تیغه پروانه
tetrapod U پروانه چهار پا
lustring U نوعی پروانه
export licence U پروانه صادرات
licensee U دارنده پروانه
licensee U پروانه دار
permit of residence U پروانه اقامت
permission to stay U پروانه اقامت
hawk moth U پروانه بید
permission to reside U پروانه اقامت
transit bill U پروانه عبور
propeller fan U پروانه گردان
propeller blade U تیغه پروانه
butterflies U بشکل پروانه
butterflies U شنای پروانه
licensing U پروانه جواز
fan belts U تسمه پروانه
butterfly U بشکل پروانه
butterfly U شنای پروانه
license U پروانه جواز
papilionaceous U پروانه وار
fan belt U تسمه پروانه
flier U پروانه موتور
radiator fan U پروانه رادیاتور
impeller U پروانه موتور
flyers U پروانه موتور
fanned U پروانه اتومبیل
butterfly plan U طرح پروانه ای
laissez passer U پروانه عبور
licence U پروانه جواز
building permit U پروانه ساختمان
licence fee U مخارج پروانه
licence number U شماره پروانه
licencee U دارنده پروانه
screwpropeller U پروانه کشتی
butterfly knot U گره پروانه
fanning U پروانه اتومبیل
fans U پروانه اتومبیل
licenses U پروانه جواز
propeller U پروانه ناو
licences U پروانه جواز
permission U دستور پروانه
ship propeller U پروانه کشتی
placard U پروانه رسمی
papering U جواز پروانه
fan U پروانه اتومبیل
papers U جواز پروانه
butterflyer U شناگر پروانه
licenser U پروانه دهنده
licensor U پروانه دهنده
flyer U پروانه موتور
fliers U پروانه موتور
painted lady U پروانه رنگارنگ
placards U پروانه رسمی
licentiate U دارنده پروانه
licensable U پروانه دار
papered U جواز پروانه
paper U جواز پروانه
tortricid U وابسته به پروانه بید
licensor U اعطاء کننده پروانه
tortricidae U وابسته به پروانه بید
patented U حق ثبت اختراع پروانه
propeller U پروانه هواپیماوکشتی وغیره
patent U حق ثبت اختراع پروانه
patents U حق ثبت اختراع پروانه
patenting U حق ثبت اختراع پروانه
tortrix U وابسته به پروانه بید
fan belt U تسمه پروانه موتور
fan belts U تسمه پروانه موتور
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
arming vane U پروانه مسلح کننده
propellor U پروانه هواپیماوکشتی وغیره
licencor U اعطاء کننده پروانه
brimstone buterfly U پروانه گوگردی رنگ
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
licensing U پروانه دادن مرخص کردن
backwash U حرکت اب در نتیجه گردش پروانه
licensees U صاحب جواز دارنده پروانه
shebeen U مشروب فروش بدون پروانه
tortricidae U پروانه بید درشت اندام
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1incentive
1چیزی که عوض داره گله نداره
1popsicle
1time is prceious it has great
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com